آی پی امداد
abtahi
آریا الکترونیک Amiric تکشو

در انجمن تعمیرکاران عزادار یکی از اعضای بسیار خوب خود هستیم، جناب استاد کمالی با نام کاربری غزال از مدیران بسیار با تجربه و فعال انجمن بودند و متأسفانه ایشان را از دست دادیم. برای خانواده ایشان آرزوی صبر می‌کنیم. روحشون شاد و یادشون گرامی

اساس فلزیاب های PI

mahdi8866

کاربر
2008-11-22
166
349
سلام ممنون از شما واقعا از دانش وتجربه بالایی برخوردارید
بله در مورد قسمت اول بخاطر تنظیم نبودن دیلی هست چون در pd3200 از کپچر تایمر استفاده شده و در لبه چایین رونده یا falling سنس میشه یخورده زود تر سمپل گیری میشه که با تنظیم گزینه smp میشه در زمان صحیح گذاشت و حرف شما درسته pd3200 چنین امکانی که گفتید برای اپ امپ هست رو نداره
پس سمپل گیری از اخر موج ببیشتر ومعمولا برای زیرو و به قولی خنثی سازی هست
ببخشید فضولیه شما مدار لورنز رو دارید مگه؟
درمورد همون سیستمی که میگید برای ثبات در اپ امپ استفاده میشه همون مدار offset cut باید باشه درسته؟ چون مداری که با یه اپ امپ دیگه میاد به ورودی اپ امپ اولی وصل میشه وخروجی اپ امپ اولی با یک انالوگ سوئئچ به ورودی اپ امپ قبلی وصله بعد یه سمپل میدن به انالوگ سویئچ در زمان شارژ کویل که باعث میشه افست حذف بشه وثبات دار بشه درسته؟
 

mee

کاربران vip(افتخاری)
vip افتخاری
کاربر
2008-12-10
245
1/616
sari
سلام
من یک دستگاه لودنز را تعمیر کردم و سیگنال هایش را بررسی کردم .
منظورتون از کپچر تایم را متوجه نشدم لطفا بیشتر توضیح دهید.
در مورد offset cutباید بگم که از نظر سخت افزاری و عملکرد روی اپ امپ باهم متفاوت هستند ولی نتیجه هردو نوع سیستم در مدار یکی هست در واقع هردو سیستم به شکل متفاوت باعث ثبات در سیستم های فرکانس می شوند این دو عملکرد در سیستمهای زیادی به کار گرفته می شوند و مختص فلزیاب نیستند .
در offset cut خوب این سیستم ( کاری به نوع چیدمان سخت افزار ندارم چون برمیگرده به قدرت طراح ) طوری طراحی شده که مستقیما ولناژ افست بدست امده در خروجی به سمت صفر رود که این کار با تغییر ضریب تقویت تقویت کننده در حد مجاز بصورت اتوماتیک انجام می دهد ولی در تطبیق امپدانس اتوماتیک ابتدا سیستم مقاومت ورودی را در حالت زیر بار اندازه گرفته و سعی بر نزدیک کردن مقدار مقاومت ورودی امپ امپ با یکسری مقاومت متغیر با مقاومت اندازه گیری شده می کند .
البته در مدارهای قدیمی این دو سیستم به صورت انالوگ طراحی شده که بسیار از نظر طراحی سخت است حتی تجزیه وتحلیل مدار طراحی شده هم سخت است ولی در سیستم های جدید عمده کار توسط نرم افزار صورت گرفته که انهم در نوع خود و نوشتن برنامه ان بی دردسر نیست .
ولی بطور کلی نتیجه هر دو سیستم تقریبا یکی هست چون ابن دو طراحی باعث می شود که اپ امپ در هر مداری که هست با پایداری بالاتری کار کند چون پایداری بالا در اپ امپ یعنی ثبات کار تقویت یا انتگرال گیری ویا هر کاری که اپ امپ انجام می دهد می باشد و همچنین عوامل خارجی مثل نویزها ، کاهش منبع تغذیه ،جریان کشی در خروجی و غیره تاءثیر کمتری بر کار اپ امپ می گذارند .
با سپاس
 

mahdi8866

کاربر
2008-11-22
166
349
سلام ممنون از پاسختون
capture timer 1
در تایمر میکروکنترلرها مثل ATMEGA و میکروکنترلرهای PIC چند نوع گزینه یا عملکرد دارند ,1 : در مد تایمر که حالت نرمال است , 2: مد pwm و انواعش ,3: مد کانتر تایمر ,4: مد کمپار مقایسه ای ,5: مد کپچر تایمر
هر کدام از این مد ها عملیات مخصوص به خودشو انجام میدن , اما مد capture timer 1 (کپچر تایمر1) و مد counter timer (کانتر تایمر ) از بعضی امکانات شبیه به هم عمل میکنند یا نقاط مشترکی دارند .(در ضمن معمولا در avr در سری 8 بیتی atmega فقط تایمر شماره 1 دارای خصوصیت capture timer است , به جز مدلهای مثل atmega64 یا atmega128 وبه بالا که دارای تایمر شماره 3 هستند که دقیقا مثل تایمر شماره 1 هست ,و 16 بیتی هستند , تایمر شماره 3 هم مثل تایمر 1 دارای مد capture میباشد ولی تایمر 2 و تایمر 0 از این خاصیت بی نصیب هستند)
اما در مد capture timer میاد یه پالس رو که به ورودی CAPTURE TIMER وصل هست رو نسبت به لبه بالا رونده یا (RISSING) پالس یا نسبت به لبه پایین رونده یا (FALLING) پالس ورودی تحریک میکنه ودر همین زمان که تحریک شد پالس رو کپچر یا به معنی فارسیش میشه ( تسخیر ) یا به قول خودمون رکورد میکنه به محض این که این کار رو کرد محتواش رو در رجیستر داده capture timer میریزه ودر این هنگام پرچم وقفه یا interupt کپچر تایمر فعال میشه وبا اجرا و یا اجازه وقفه سراسری یا انتراپت سراسری زیر برنامه وقفه کپچر تایمر اجرا یا دستوراتی که در زیر برنامه کپچر تایمر نوشتیم خوانده و اجرا میشه
اما حالت یا لبه بالا رونده یا rissing یعنی موقعی که پالس صفر یا low هست بلا فاصله پالس 1 یا high میشه یعنی همون لحظه رو به بالا یا 1 شدن پالس که بهش میگن لبه بالا رونده و لبه پایین رونده یا falling هم دقیقا برعکس لبه بالا رونده هست یعنی پالس 1 یا high هست بلا فاصله پالس صفر یا low میشه رو میگن لبه پایین رونده (زمان پایین اومدن پالس)
دقیقا شبیه به همون مدار های ماینر و مایندایور مثلا در مایندایور بعد از کویل که به سمت اپ امپ میاد, پالس کوچیکی با یه مقاومت 2/2کیلو به پایه بیس ترانزیستور q3 یا همون BC547 وبعد از پایه کلکتور ترانزیستور به پین PB0 اتمگا وصل شده , خب شما میدونید که پین PB0 اتمگا8 همون پایه ICP1 یا پین ورودی CAPTURE TIMER 1 هستش حالا فهمیدید منظورم چیه , در اصل در یک روتین, پالس راه انداز وفرکانسی که باهاش هست رو تولید کرده واز یکی از پایه های میکرو به بیرون میدن بعد همین پالس با تغییرات وگذشت زمان بسیار کم( در بعضی فلزیابها در حد نانو هست البته اگه سرعت بالایی داشته باشد ولی معمولا چون برنامه نویسیه فلزیابهای مثل ماینر ومایندایور که سنگین و منوهای زیادی داره به حدود 1 تا 20 میکرو ثانیه هم میرسه ) دوباره بوسیله کپچر تایمر ویا وقفه های خارجی یا EXTERNAL ویا کانتر تایمر ها نسبت به لبه های بالا رونده یا پایین رونده پالس ( که به نوع پالس راه انداز که اونهم باز به نوع ماسفت که P باشه یا N ,وهمینطور درایور ماسفت وانتخاب طراح در نوع طراحی مدار ) بستگی داره , خوب بعد از تحریک شدن وقفه CAPTURE TIMER اجرا شده و در زیر برنامه یا روتین وقفه کپچر تایمر بقیه ماجرا یعنی DELAY بعدش سمپل 1 وهمینطور بقیه موارد اجرا میشود
اما به خاطر اینکه در بعضی از فلزیاب ها که همون نکته بالا رو گفتم که زمانی طول میکشه تا پالس با کپچر تایمر کپچر بشه یا تحریک بشه تا روتین وقفه کپچر تایمر اجرا بشه حدود 1 تا 20 میکرو ثانیه یا حالا کمتر یا زیاد تر زمان میبره , خب در فلزیابی مثل PD3200 اگه مثلا 25 میکرو ثانیه این زمان طول بکشه یعنی یک دیلی (DELAY ) با زمان 25 میکروثانیه همیشه ثابت یا حداقل زمان DELAY رو داریم خب شما میدونید که انتخاب زمان DELAY باید حداقلش 1 میکرو ثانیه بعد از پالس راه انداز باشه تا نسبت به طراحی مدار و نوع کویل و اپ امپ ومقاومت دامپینگ وغیره .... بشه از 1 میکرو ثانیه تا حالا انتهای موج میرایی که مثلا میگیم 300 میکرو ثانیه یا حالا بالاتر (بر فرض مثال این زمان رو میگم ) بشه این زمان تاخیر یا DELAY رو تغییر داد اما مشکل ما اینه که مثلا در PD3200 حداقل زمان DELAY برابر با 25 میکروثانیه هست چه کنیم, فرض کنید در PD3200 یه پالس برای ماسفت P که نوع پالس در شکل A مشخص هست میفرستیم , حالا مثلا پالس در PD3200 که وارد ای سی 74123 میشه و از پایه دیگه 74123 خارج میشه (فعلا کار به مع*** شدن پالس که از یکی از پایه های 74123 میاد بیرون نداریم همین با پالس نرمالمون یا همین پالس راه اندازمون کار داریم) و در مدار مایندایور از کویل به مقاومت وبعدش به ترانزیستور BC547 و بعدش به ورودی CAPTURE TIMER1 یا پین PB0 میره در کل بازم میگم اگه این ترانزیستور پالس رو مع*** کنه کاری نداریم فرض میکنیم پالسی که به راه انداز فرستادیم مع*** نشده وفقط سطح دامنه ولتاژش کوچیکتر شده, تا اینجا همه چی رو فهمیدید دیگه , انشاءالله .......
حالا پالس راه انداز (شکل A) که اول پین مورد نظر یا این پین یا پایه (مثلا PINB.1 ) میکرو که قرار است باهاش پالس راه انداز تولید بشه رو HIGH یا 1 میکنیم بعد یه مدت زمان رو که میگن زمان ON بودن پالس و در اصل منوی تنظیم POWER میشه همین زمان ON بودن پالس راه انداز (یا ساده تر بگم میشه قدرت فلزیاب رو با این زمان کم وزیاد کرد) بهش یه زمانی میدیم وبعد میاییم پین یا پایه مورد نظر برای تولید پالس رو که میشه PINB.1 رو LOW یا صفر میکنیم , در این لحظه کپچر تحریک شده با لبه پایین رونده یا FALLING , به این دلیل که بلا فاصله که پین PINB.1 صفر یا LOW شد , در اصل پین PINB.1 از حالت 1 به صفر یا از حالت HIGH به LOW میشه داره عمل پایین رونده گی پالس اتفاق می افته وچون CAPTURE TIMER با حساسیت به لبه پایین رونده تنظیم شده بود پس در زمان 1 به صفر شدن پین PINB.1 کپچر تایمر تحریک شده و بعدش به سرعت وقفه و زیر برنامه یا رو تین وقفه کپچر اجرامیشه , عملیات بعدی که در زیر برنامه یا همون LABEL یا روتین وقفه کپچر باید اجرا بشه DELAY هست ,پس نکته مهم این جاست که ما 25 میکروثانیه تاخیر ثابت که نمیشه کمش کرد رو داریم بخاطر سرعت تحریک تا خواندن یا کپچر کردن وموارد وقفه و غیره ... که گفتیم به سبک وسنگین بودن برنامه و سرعت و فرکانس میکرو و به تقسیم فرکانس در تایمرهم بستگی داره , پس باید با ایجاد زمان برای تاخیر بیشتر از این دستوراتی تاخیری بنویسیم , فرض کنید منویی تعریف یا نوشتیم که عدد 1 تا مثلا 100 رو درمنوی تنظیم DELAY تغییر یا کم وزیاد کنیم ( در اصل میشه همون تنظیم DELAY) و هر عدد هم 1 میکرو ثانیه تاخییر ایجاد میکنه یعنی از 1 تا 100 میکرو ثانیه تاخییر یا دیلی میشه داد , با حساب بالا اگر دیلی روی عدد 1 تنظیم باشه تاخیر میشه در اصل 26 میکروثانیه ,چون گفتیم که 25 میکروثانیه تاخییر به خاطر کپچر و مواردسرعت گیر بالا از دست دادیم
پس با این حساب اگه فلزی مثلا در 15 میکروثانیه بعد از پالس راه انداز تاثیر بذاره ما نمیتونیم اون زمان رو سمپل یا نمونه گیری کنیم فقط از 26 میکروثانیه به بعد میتونیم تا 126 میکروثانیه ,یجوری 25 میکرو اول که شاید بعضی از فلزها در این زمان تاثیر بذارن رو از دست میدیم,پس چه کار میتونیم بکنیم با یک تنظیم ساده میشه حلش کرد چه در PD3200 و چه در MINDIVER
در (شکل B) اتفاق دیگه ای میفته ما همین مواردی که بالا در مورد PD3200 وتوضیح پالس راه انداز تا دیلی رو که گفتیم دوباره اجرا میکنیم اما یه تغییر کوچولو در تنظیم CAPTURE TIMER میکنیم همه چی سر جاشه از نوع پالس تا عدد تنظیم دیلی که گفتیم اما این دفه میاییم لبه تحریک کننده CAPTURE TIMER رو که در لبه پایین رونده یا FALLING تنظیم بود رو به لبه بالا رونده یا RISSING تغییر میدیم , اتفاقی که میوفته اینه که بجای اینکه عمل تحریک واجرای زیر برنامه یا روتین کپچر بعد از صفر یا LOW شدن پالس اتفاق بیوفته , جاش عوض میشه , و میاد اول پالس راه انداز موقعیکه تازه پین PINB.1 رو داریم 1 یا HIGH میکنیم یا این تحریک یا اجرای زیر برنامه کپچر در ابتدای ON بودن پالس راه انداز اجرا میشه , پس با این حساب در زیر برنامه وقفه کپچر میخواهد عمل DELAY انجام بشه به علاوه همون رمان 25 میکرو ثانیه , و در این موقع فرض کنید زمان ON بودن یا زمانی که به اصطلاح با منوی POWER کم وزیاد میشه رو قرار دادیم 70 میکروثانیه , یعنی زمان ON پالس 70 میکروثانیست , خب حالا میبینیم که از شروع زمان ON پالس راه انداز که کپچر و وقفه زیر برنامه اش اجرا میشه 25 میکرو ثانیه که گفتیم که باید طول بکشه تا زیر برنامه کپچر اجرا بشه ,پس از زمان ON بودن پالس راه انداز میمونه 45 میکرو ثانیه تا LOW بشه
اگه عدد DELAY رو حتی ما رو 15 یا 20 تنظیم کرده باشیم باز زمان نمونه گیری یا سمپل 1 میشه در حین زمان شارژ کویل که شما گفتید چرا پالس نمونه در زمان شارژ کویل است , پس با این حساب اگه ما عدد DELAY رو 46 بذاریم تازه میشه سمپل گیری از 1 میکرو ثانیه بعد از پالس راه انداز اگه فرضا فلزات در 15 میکروثانیه بعد از پالس راه انداز تاثیر یا سنس شوند با این حساب ما باید عدد DELAY رو عدد 60 بگذاریم تا DELAY در اصل بشود همون 15 میکروثانیه و بعد همنوبت نمونه گیری یا سمپل گیری میشه
و اعداد بالا همه فرضی ومثالی بود وهیچ کدام واقعی نبود چون این اعداد وتنظیمات به طراح ونوع مدارش وبرنامه نویسیش بستگی داره ...... والسلام
یا علی

mL0qM.png


 

H-Ashrafi

کاربر
2008-11-13
50
121
سلام آقای MEE می دانید که یکی ازایرادهای مدارهای فلزیاب موجود درسایت ها برد کم آنها می باشد . شکل موج خروجی آیسی op-amp وقتی تغییر میکند که فلزدرفاصله معینی نسبت به سیم پیچ قرارگیرد واین فاصله محدود می باشد و درصورت تغییرشکل موج ، مداروجود فلزرا تشخیص می دهد. پس میتوان گفت که کم بودن برد مداربه آیسی های op-amp مربوط می شود نه فقط به طراحی مدارو یا برنامه نوشته شده برای آیسی میکرو.چه راه حلی برای این مشکل وجوددارد، به عنوان مثال درفلزیاب لورنزازچه آیسی هایی استفاده شده است؟ مشکل دیگر،تاثیر زمین برسیم پیچ است.البته این تاثیربه دو دلیل است،اول وجودخاصیت خازنی بین سیم پیچ وزمین که با دورویا نزدیک شدن سیم پیچ به زمین مقدارآن تغییروباعث ناپایداری مدارمی شود،این مشکل با پیچیدن فویل به دور سیم پیچ برطرف می شود.دوم این که زمین به دلیل رسانا بودن تاثیری مانند تاثیرفلزبر سیم پیچ دارد.فرض کنید فلزیابی یک ورق آهنی با قطر 30cm را درفاصله 1 متر و یک ورق مسی به همان اندازه را درفاصله 0/5 مترنشان می دهد.حال اگر ورق آهن را در1متری وورق مسی رادر60 سانتیمتری(فاصله ای که مدار،آن راتشخیص ندهد) قراردهیم،فلزیاب ورق آهنی را نیزتشخیص نمی دهد.به عبارت دیگر فلزمس مانع تاثیر فلزآهن بر سیم پیچ می شود.اگرتاثیر زمین هم به همین صورت باشد ، فکرنمی کنم با تنظیم مدار وقتی که سیم پیچ روی زمین قرار دارد،این مشکل برطرف شود. نکته دیگراینکه تفکیک فلزات درمدارهای معمولی مانند ماینرفقط درمورد طلا میباشد آن هم وقتی که طلا کاملا به سیم پیچ نزدیک شود.دلیل آن هم تاثیرمتفاوت طلا است. این مورد بوسیله اسیلوسکوپ به وضوح دیده میشود،علاوه برآن درماینربه علت تاثیر زمین گاهی اوقات اسکیل مربوط به فلزات با ارزش روشن می شود،بنابراین نمیتوان گفت که ماینردارای تفکیک است ، چون برای تفکیک فلزات نیاز به پردازندهای است که علاوه برحذف اثرعوامل محیط ، کوچکترین تفاوت بین شکل موج فلزات مختلف را تشخیص دهد.
 

mee

کاربران vip(افتخاری)
vip افتخاری
کاربر
2008-12-10
245
1/616
sari
سلام به همه دوستان
قبل از هر شروع هرچیز از اقای مهندس mahdi8866 بخاطر توضیحات کاملشون ممنون و سپاسگذارم .

جناب اقای مهندس H-ashrafi راستش کلی سوال در یک تاپیک اراءه کردید که هر کدام جواب طولانی دارد البته من بیاد دارم که به تک تک این سوالات در تاپیک ها جواب داده ام مثلا فرمودید که برد دستگاه به اپ امپ مربوط است . که باید بگم بطور کلی برد یک دستگاه به مقدار میدان مغناطیسی و اندازه کویل ربط دارد البته ضریب تقویت اپ امپ مهم است و ان را نهی نمی کنم ولی کوتاه بگم چون قبلا در این مورد پاسخ های زیاد و جامعی داده ام شما هر چقدر ضریب تقویت اپ امپ را به منظور افزایش برد زیاد کنید به همان اندازه هم نوبزهای ورودی و اثرات کویل ای را افزایش داده اید که اگر این نوع افزایش برد از حد مجاز بیشتر شود نتنها برد دستگاه زیاد نمی شود اگر خوش شانس باشید دستگاه درحالت ناپیداری شدید قرا می گیرد و در بد ترین حالت دستگاه دارای اشکار سازی حساس و ضعیفی می شود .
در رابطه با اثرات زمینی هم پاسخ هایی داده ام که بازهم باید بگم که با گفته شما مخالفم که فرمودید که با پیچیدن فویل مشکل برطرف می شود .پیچیدن فویل روی کویل در فلزیاب های pi مرسوم نیست فقط در بعضی ها که فرکانس کاری انها زیر 70 هرتز است شاید استفاده شود بیچیدن فویل در فلزیابهای BFO انجام می شود چون این فلزیاب ها در حالت بتلانس هستند و وجود فلز باعث انبالانسی در کویل و اسیلاتور دستگاه می سود و از این طریق فلز اشکار می شود همچنین فرکانس کاری دستگاه نیز پایین است و چون کویل در فرکانس های پایین مانند انتن عمل کرده ( زمانی که پالس راه انداز صفر شده ) و نویزها بسیار سریع سیستم را از حالت بالانس خارج کرده لیکن برای خنثی سازی نویزهای موثر بر کویل انهم در فرکانس های پایین از فویل استفاده می کنند حال همین فویل در فرکانس های بالا رفتاری متفاوت دارد و استفاده ان در pi مجاز نیست .
در رابطه با تفکیک کامل در تپیک توضیح دادم و حتی دو روش تفکیک را گفتم . در رابطه با اشکار سازی چند فلز که روی هم و یا کنار هم قرار دارند در دستگاه های متوسط به پایین به این شرح است که اولویت با ان فلزی است که بیشترین تاثیر را بر روی میدان مغناطیسی می گذارد است مثلا اگر فلز طلا با حجم بیشتر در عمق باشد و فلز اهن با حجم کم هم باشد دستگاه طلا را اشکار کرده ویا اگر فلزی با حجم زیاد در عمق باشد و یک فلز با حجم کم در سطح باشد احتمالا ان فلز با حجم کم اشکار شده . البته قابل ذکر است که در بعضی مواقع هرد فلز اشکار شده ( دستگاهی که تفکیک نداشته و برای نمایش اشکار سازی از صدا و نهایت اسکیل بار روی ال سی دی ) به این ترتیب که وقتی میدان مغناطیسی به هر دو فلز نزدیک شود این میدان تحت تاثیر هردو فلز قرار گرفته و در نتیجه بعد از تقویت مجموع تاثیر هر دو فلز را داریم . البته در دستگاههای پیشرفته به دلیل بالا بودن قدرت نرم افزار و استفاده از دیگر تکنولوژی ها به صورت اپشن می توانند عمق و نوع فلز را نشان دهند و حتی چند فلز در کنار هم نیز برای دستگاه مشکل ساز نیست و انها را نمایش می دهد ولی من در مورد دستگاههای دست ساز با تکنولوژی پایین و ارزان قیمت صحبت می کنم پس این دو موضوع از هم جداست .این صحبت هایی که کرده ام در مورد تفکیک هم صدق می کند .
ببخشید که پاسخ شما را کوتاه و مختصر و ناقص اراءه کردم چون هر یک از سوالات و نظرات شما جزءی از یک مجموعه مهم فلزیاب pi بوده و هر کدام به تنهایی جای بحث و گفتگوی زیادی را دارند لذا نتوانستم فقط در چند سطر کامل مطلب را اراءه کنم انشاء الله در فرصت مناسب سوالاتی را که فرمودید به صورت تکی اراءه فرمایید تا بشود در بر روی ان بحث و گفتگو فراوان انجام داد من فکر می کنم که به این شکل بحث ها به نتایج عالی برسد ولی بحث ها با سوالات مختلف و درهم نتیجه خاصی ندارد و به نظر من در این بحث ها فقط کلی گویی از طرفین اراءه می شود .
با سپاس و ارزوی موفقیت برای شما
 

H-Ashrafi

کاربر
2008-11-13
50
121
سلام آقای mee درمورد افزایش ضریب تقویت درست می فرمایید،این مورد در مدارهایی که درآن از چندین آیسی op-amp استفاده شده کاملا مشهود است،مخصوصا در مدارهای آنالوگ مثل مدار Gold scan.امابا افزایش قدرت میدان مغناطیسی بردتغییرچندانی ندارد،مثلادرمداری مانند MinerیاMinediver درولتاژ 12تا24ولت،برد فقط چند سانتیمتر تغییرمی کند. درموردپیچیدن فویل به دورسیم پیچ من نتیجه گرفته ام،البته نوارفویل بایدباریک وضخامت آن کم وبین دورهای آن عایق باشد،درغیراین صورت حساسیت آن به ویژه به فلز طلا کم می شود. درمورد مطلب سوم منظورم این بود که فلز مس بدون اینکه تاثیری روی سیم پیچ داشته باشد(خارج از محدوده تشخیص مدار باشد)مانع از تشخیص فلز آهن می شود و چنانچه تاثیر زمین به همین صورت باشد،عمق کاوش درخاک خیلی کمتراز هوا خواهد بود.
 
آخرین ویرایش:

parse gade

کاربر
2010-09-26
326
556
اقای اشرفی این موضوع شما در خیلی ازپستها توضیح داده شد و همینطور که دوستان گفتند.برد به قسمت تقویت قدرت،نوع سیم پیج وسطح ولتاژ بستگی داره.این که شما میگید تغییرات شکل موج بعد از قسمت پیش تقویت رو از یه فاصله معینی میبیندید کاملا درسته.اما اگه اسکوپ شما از دقت بالایی برخوردار باشه کوچکترین تغییرات رو میبینید.البته من منکر نقش پیش تقویت کننده نیستم.اما تا سیگنال قوی ارسال نشه که اپ امپ نمیتونه اونو تشخیص بده.
 

parse gade

کاربر
2010-09-26
326
556
من چند نکته باید در مورد حرفهای مهندس خوبمون اقا مهدی باید بگم:من زمانی که نقشه مایندرایور رو دیدم به حرفهای اقا مهدی رسیدم و اینکه زمان نمونه برداری رو ترانزیستور و با تحریک به پایه 14 مگا 32 انجام میده و من برنامه رو هم بر اساس مد کپچر نوشتم.اما واسم سوال بود که چرا برنامه نویس نیومده از وقفه استفاده کنه؟ولی زمانی که نقشه ماینر رو دیدم نظرم به کلی عوض شد.اما در اینکه ترانزیستور نقش زمان نمونه گیری رو انجام میده هیچ شکی نیست.اما نه با استفاده از مد کپچر یا وقفه.در ماینر هم مثل مایندرایور همون ترانزیستور نقش تحریک پایه ای اسی مگا 32 رو برای زمان نمونه برداری یا بهتر بگم تعیین زمان کلاک پالس برای ای سی مبدل انالوگ به دیجیتال ایفا میکنه.شما توپروتئوس این مدار رو شبیه سازی کنید(فقط نیاز به مگا8 دارید نه چیز دیگه)اون وقت پایه هایی که به ایسی مبدل وصل میشن رو به اسکوپ وصل کنیدو پایه ای که به ترنزستور وصل میشه رو صرفا ولتاژ 5 ولت وصل کنید.میبینید که تو اسکوپ هیچ شکل موجی که به ایسی مبدل وصل میشه وجود نداره(کلاک پالس،ورودی به میکرو و ریست)امااگه خروجیpwmرو به همین پایه وصل کنید میبینید که شکل موجهای مربوط به ایسی مبدل رو دارید.(قابل توجه دوستانی که میگن که ترانزیستور فقط نقش وجود یا عدم وجود کویل تو مدار رو داره)اما نکته اینجاست که تو ماینر پایه تحریک ایسی(که ترانزیستور به اون وصل میشه)نه مربوط به کپچره و نه وقفه.پس برنامه نویس نیومده از این مدها استفاده کنه.چه تو ماینر چه تو ماینرایور.برنامه ای که نوشته از این پایه صرفا جهت پایه تحریک(یا دیلی)استفاده کرده.من خیلی سعی کردم که با استفاده از انواع دستورات(مثلا bit wait) این کا رو انجام بدم اما چون حجم برنامه زیاد بود و از همه مهمتر هر وقت دستور نماش رو lcdرو مینوشتم زمان نمونه برداری با زمان pwmهماهنگ نبودند(حداقل تو پروتئس که اینطور بود)حالا اینکه برنامه نویس چطور این کار رو کرده خدا میدونه که این برمیگرده به حرفه ای بودن و اینکه به چه زبانی نوشته .این نکته رو هم بگم شاید به خاطر استفاده از دو ایسی این کار رو تونسته انجام بده.چون ای سی مگا 8 فقط نقش تولید پالس و زمان نمونه برداری رو انجام میده و بقیه کارها رو مگا 32 انجام میده.خودم زمانی که برنامه رو مینوشتم مشکلی ایجاد نمیشد.اما به محض اینکه دستور نمایش رو روی lcdمینوشتم تایم نمونه برداری بهم میخورد.امیوارم که متوجه منظورم شده باشید.واسه همین من اومدم برنامه رو با استفاده از وقفه نوشتم فقط موقع پروگرام ای سی من سوخت.حالا هم منتظرم که ایسی به دست من برسه تا پروگرام کنم و نتیجه رو به شما میگم.موفق باشد.راستی اقا مهدی جواب پیغام خصوصی من به دست شما رسید؟
 

mee

کاربران vip(افتخاری)
vip افتخاری
کاربر
2008-12-10
245
1/616
sari
سلام آقای mee درمورد افزایش ضریب تقویت درست می فرمایید،این مورد در مدارهایی که درآن از چندین آیسی op-amp استفاده شده کاملا مشهود است،مخصوصا در مدارهای آنالوگ مثل مدار Gold scan.امابا افزایش قدرت میدان مغناطیسی بردتغییرچندانی ندارد،مثلادرمداری مانند MinerیاMinediver درولتاژ 12تا24ولت،برد فقط چند سانتیمتر تغییرمی کند. درموردپیچیدن فویل به دورسیم پیچ من نتیجه گرفته ام،البته نوارفویل بایدباریک وضخامت آن کم وبین دورهای آن عایق باشد،درغیراین صورت حساسیت آن به ویژه به فلز طلا کم می شود. درمورد مطلب سوم منظورم این بود که فلز مس بدون اینکه تاثیری روی سیم پیچ داشته باشد(خارج از محدوده تشخیص مدار باشد)مانع از تشخیص فلز آهن می شود و چنانچه تاثیر زمین به همین صورت باشد،عمق کاوش درخاک خیلی کمتراز هوا خواهد بود.
سلام
دوست عزیز من فکر می کنم که شما دو قضیه میدان مغناطیسی را نادیده گرفتید . زمانی که یک میدا مغناطیسی بوجود می اید با دو کمیت مواجه هستیم :
1: T ; تسلا . همان ابعاد میدان مغناطیسی است و هر چی بزرگتر باشد عمق کاوش در محور عمود بر زمین بیشتر است ولی در فلزیاب شما نباید این ابعاد را بیش از اندازه بزرگ کنید چون افزایش این ابعاد فقط در زیر کویل افزایش نمی یابد بلکه در بالا و اطراف کویل نیز افزایش یافته لذا افزایش بیش از حد تسلا میدان باعث می شود که اجسامی که در اطراف و بالای کویل هستند در کاوش موثر شوند .اندازه میدان در فلزیاب رابطه مستقیم با توان منبع تغذیه و ابعاد کویل و مقدار اندوکتانس کویل دارد.
2: و اما نکته دوم که شما در نظر نگرفتید توان میدان مغناطیسی است که فکر می کنم با فی یا امگا نشان می دهند ( حضور ذهن ندارم که با چه حرف اختصاری نمایش می دهند) این توان نیز بسیار مهم است و با عمق کاوش در انتهای شار میدان نیز رابطه مستقیم دارد چون در شارهای انتهایی میدان ناپایدار می شود.اگر توان کم باشد نویزها و اثرات محیطی به شدت باعث تغییر در میدان شده و در این حالت دستگاه خبر از اشکار کردن فلز را می دهد در صورتیکه فلزی در کار نیست و فقط اثرات محیطی است و اما اگر این توان خیلی زیاد باشد به دلیل توان بالا میدان اجسام کوچک تاثیری بر روی میدان نداشته و این فلزات اشکار نمی شوند بگذارید که مثالی بگویم: فرض کنید که شما دو سیگنال هم فرکانس دارید که یکی توان ان 1 وات است و دیگری 0.5 وات حال کدام برد انتشار بالتری دارند ؟ مطمءنا سیگنالی که دارای توان بیشتری است . در میدان مغناطیسی هم به این شکل است . در فلزیاب توان میدان مغناطیسی رابطه مستقیم با زمان شارژ کویل دارد به همین دلیل است که شما با تغییر ولتاژ منبع تغذیه تغییر محسوسی مشاهده نکردید .
در رابطه با فویل فرمودید که پاسخ درستی از اینکار گرفتید راستش نمیدانم روی چه دستگاهی با چه فرکانسی این کار را کردید و جواب گرفتید اگر فرکانس دستگاه شما پایین باشد خوب قابل قبول است و اگر بالا باشد طبق قوانین تءوری غیر ممکن است بخصوص فلزیابهایی که توان میدان انها بالاست مثل مایندایور .
در رابطه با دستگاه هایی که چند اپ امپ دارند .بحث در این رابطه زیاد است ودر یک تاپیک نمی توان ان را اراءه کرد ولی انجام اینکار دلایل زیادی می تواند داشته باشد و رابطه مستقیم با چکونگی طراحی دارد . چند دلیل رو مثال میزنم
1 در بعضی از دستگاهها برای اینکه دامنه نویز را کاهش دهند به شرطی که سیگنال اصلی نیز تقویت شود از چند اپ امپ استفاده می کنند و ممکن است یک یا دو اپ امپ عمل *****ینگ را انجام دهد طوری کانفیگور می شوند که یک اپ امپ فقط موج های لحظهای و بسیار کوچک تضیف شوند
2 در بعضیها بقدری نرم افزار و یا طبقه انتگرالگیر و خنثی ساز اثرات زمینی ساده درنظر گرفته اند که این ضعف را با چند طبقه اپ امپ جبران کرده اند
3 در بعضی ها دستگاه چند اپ امپ با ضریب تقویت متفاوت دارد که بر اساس سیگنال خروجی هر کدام به صورت اتوماتیک حال توسط میکرو یا مدار سوءیچ انالوگ به مدار می ایند مثلا اگر سیگنال ضیف شود در خروجی ( مثلا بدلیل سختی زمین ) اپ امپی که با ضریب تقویت بیشتری است به مدار می اید .
و البته دلایلی زیاد دیگری نیز وجود دارد که باعث شود چند اپ امپ در مدار استفاده شود البته طراحی چنداپ امپ در تءوری سخته پس قدرت طراح نیز را نباید دستکم گرفت.
با سپاس
 
آخرین ویرایش:

H-Ashrafi

کاربر
2008-11-13
50
121
سلام آقایmee. باتوجه به توضیحات شما هیچ راهی برای افزایش بردوجودنداردو این مدارها عملا کارآیی ندارد،چون برد مفید آنهادرهوا 50cm و درخاک 30cm است،آن هم نه برای فلزات خیلی کوچک مانند سکه وبه طلا هم حساسیت کمتری نسبت به فلزات دیگر دارد. در ضمن از فویل در مدارهای Minediver،Goldscan و Miner استفاده کردم.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: mee
بالا